فعلا روحانی گزینه اصلی است...
اصلاحطلبان و انتخابات ۹۶
دکتر ابراهیم حیدری | عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس
جریان اصلاحطلب دربردارنده طیف وسیعی از نیروهای سیاسی متشکل (نهادها و احزاب) و غیرمتشکل (فعالان غیرحزبی) با رجحان های سیاسی و رویکردهای متفاوت در نگاه به قدرت و جامعه هستند که دغدغه مشترک آنها اداره امور کشور بر مدار تدبیر و عقلانیت با هدف تأمین مصالح ملی بوده و تحقق این امر را در گرو برگزاری انتخابات سالم، آزاد و رقابتی میدانند.
اصلاحطلبان اگرچه در دو انتخابات ریاست جمهوری بعد از دولت اصلاحات شکست خوردند، اما در این دو رویداد دارای هویت و موضع تعریف شده و شفاف در فرآیند انتخابات بودند.
در انتخابات سال ۹۲ مسأله تا حد زیادی متفاوت با انتخابات قبلی بود، در این انتخابات اصلاحطلبان از تجارب شکست دو انتخاب قبلی درس گرفتند و بنا به ملاحظاتی، میدان رقابت را به نفع چهرهای اصولگرا اما معتدل، خردگرا و برخوردار از حمایت طیف تکنوکرات جریان اصلاح طلب و اصولگرا واگذار کردند و پیروزی قاطع روحانی در انتخابات را رقم زدند. علیرغم اینها، شواهد موجود گواه بر آن دارد که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ در مقایسه با انتخابات دوره های قبل در وضعیت و موضعی به غایت منفعلانه با شرایطی اجتنابناپذیر واقع خواهند بود.
روحانی برای انتخابات آینده با دو چالش سنگین در دوجبهه مواجه است، یکی انبوه نقدها و اقدامات تخریبی جبهه رقیب قدر و زخمخورده و لایه بعضاً افراطی اصولگرا، دیگری انبوه مطالبات زمینمانده در جبهه فعالان اصلاحطلب حامی او.
در جبهه اول از هماکنون آشکار است که رقیب بشدت تلاش می کند با بکارگیری تمامی فرصت ها و منابع با استراتژی واحد و یکپارچه وارد میدان شود. بُرنده ترین سلاح جبهه رقیب روحانی، فضاسازی رسانهای فراگیر در باب ناکامی برجام و همچنین دستاوردهای اندک دولت در اشتغالزایی (بویژه فارغالتحصیلان دانشگاهی) و بهبود قدرت خرید مردم است. جبهه رقیب توانایی رسانهای فوقالعادهای در تخریب روحانی دارد و از سوی دیگر از مزیت تبلیغات خانه به خانه و ارتباط نزدیک با اقشار فقیر و حاشیهنشین هم برخوردار است.
ظواهر امر در حال حاضر نشان از عزم جدی جبههی رقیب روحانی برای پیشبرد پروژه انتخاباتی شان دارد؛ مگر اینکه بنا به مصالحی از جمله هزینه سنگین بیثباتیهای ناشی از چرخش مجدد قدرت از یک دولت اعتدالگرا به دولتی افراطی، بزرگان را در مدیریت اوضاع با هدف ثبات مصمم سازد.
روحانی در جبهه حامیان اصلاح طلب خود نیز بطور بالقوه با انبوه سؤالات برآمده از وعدههای زمین مانده و همچنین مطالبات مدنی و اقتصادی محققنشده مواجه است. برداشت غالب این است که بخش عمدهی وعدههای سیاسی مؤثر و رأیساز روحانی در انتخابات قبلی تاکنون جامهی تحقق نپوشیده و هم اکنون نیز ایشان در برابر پرسشهای اساسی پایگاه اصلاح طلب حامی خود سکوت پیشه میکند. علیهذا، آنچه از جمع بندی کلی اوضاع سیاسی کشور حاصل میشود حکایت از این دارد که اصلاحطلبان در انتخابات آتی ناچارند انتخاب خود را بین دو گزینه مشخص نمایند:
یکی: ماندن دولت روحانی و تداوم مسیر اعتدال در مدیریت کشور
دیگری: روی کار آمدن یک دولت افراطی و تمامیت خواه
به علاوه، بنا به روایتهای مبتنی بر توصیه چهرههای برجسته اصلاحطلب، در مییابیم که اصلاح طلبان در انتخابات آینده چاره ای جز حمایت از روحانی ندارند، بدین سان جبهه اصلاحطلب در اعلام گزینه مورد حمایت در فرآیند انتخابات آتی، ناگزیر و لذا منفعل خواهد بود.
اما نکته اینجاست که با عنایت به چالشهای پیشروی روحانی که اشاره شد، صرف اعلام گزینه مورد حمایت متضمن پیروزی وی نخواهد بود، به بیان روشنتر اگرچنانچه توقعات برآوردنشده اصلاحطلبان از دوره اول ریاست جمهوری روحانی بر فعالیتهای اصلاحطلبان در فضای انتخابات و ایام رقابتها پرتو افکند و آنها را در معرض انفعال و بیانگیزگی قرار دهد، پیروزی روحانی غیرممکن خواهد بود.
از این رو چگونگی نقشآفرینی اصلاحطلبان در فرآیند انتخابات مسألهایست پیچیده که در شرایط موجود در برابر این جریان فکری و سیاسی خودنمایی میکند. در این راستا انتظار می رود اتاق فکر اصلاحطلبان فارغ از هرگونه توقعی از دولتیان و با به تعویقانداختن مطالبات برآورده نشده، در باب چگونگی نقشآفرینی پایگاه اجتماعی خود در مراحل سرنوشتساز انتخابات چارهای بیاندیشد./خلیج فارس