یادداشت: دکتر محمد کارگر

در راستای فرمایشات امام جمعه ی گرانمایه ی شهرستان جم حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا محمدی؛ در خطبه های این هفته ی شهرستان؛

در راستای فرمایشات امام جمعه ی گرانمایه ی شهرستان جم حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا محمدی؛ در خطبه های این هفته ی شهرستان؛

⭕️(بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم)

✓✓ :

که دردمندانه و حق مدارانه فرمودند:

[جم؛ در سبد مدیریتی جایگاهی ندارد…
سهم مدیریتی شهرستان جم از سبد مدیریتی استان بوشهر،نزدیک به صفر می باشد…!!]

بر خود فرض دانستم در راستای رسالت اجتماعی و همچنین جهت تنویر افکار و اذهان عزیزان؛
۲۲ نکته را بعنوان علل مداخله گر و بعضاً ریشه های این
مهم؛محضر شما نیکان،نیک اندیشان و نیک نامان
تقدیم نمایم:
۱) متولیان امر در مرکز استان و
همچنین بانیان وضعیت موجود مدیریتی در سطح استان؛
لطفاً« نگاه عقلانی و عمل عدلانی»
را به «نگاه احسانی» بیفزایند و
درصورت امکان، جایگزین آن نمایند…

++از شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت علی علیه السلام؛سؤال پرسیده شد که عاقل کیست؟
حضرت فرمودند:
عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خودش قرار دهد و هر حقی را به ذی حقش تفویض نماید…
سپس اصحاب بیان داشتند, یا علی؛این که تعریف
عادل است و مولا به زیبایی و مانایی پاسخ دادند:
(عادل؛ همان انسان عاقل است…)

++در قرآن حکیم؛یک آیه هست که برخی از مفسرین آن را منشور جهانی اسلام دانسته اند:
(ان الله یامر بالعدل و الاحسان…)
این دو در کنار هم جاذبه دارند و مایه ی بقا،دوام و پایداری حیات انسانی و اجتماعی هستند…
در حقیقت این آیه، در برگیرنده ی یکی از جامع ترین برنامه های اجتماعی حیات بشری است که اگر جامه ی عمل به خود بپوشد موجب حکمفرمایی
آرامش؛امنیت و امید خواهد شد…

++در حکمت ۴۳۷ نهج‌البلاغه شریف آمده است که از آقا امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام؛سؤال کردند که:
عدل بهتر است یا بخشش؟
فرمود:
(عدالت، امور را به جای خود نهادن است اما بخشش،
امور را از جایگاه خود خارج نمودن و در جای دیگر قرار دادن است…
عدالت سیاستگر عموم است و شامل همه می شود اما
بخشش متعلق به عده ای بخصوص…
پس عدل، شرف و فضیلت بیشتری دارد و افضل است…)

✓+سؤال اساسی و حیاتی:
چگونه می شود که سهم مدیریتی یک شهرستان قریب به هشتاد هزار نفر جمعیت، با آنهمه ظرفیت های عظیم علمی در سطوح منطقه ای،ملی و فراملی و همچنین منابع توسعه یافته ی انسانی؛ از سبد مدیریتی استان بوشهر؛نزدیک به صفر باشد…!؟

۲) در بعد ارتقاء منابع انسانی در جایگاه های مدیریتی و مسؤلیتی؛علی الخصوص میدان دادن به جوانان نخبه و متخصص(فاقد متولی) هستیم…
✓+مقام معظم رهبری در تعبیری فاخر و فخیم فرمودند:
(جوان نخبه ی ایرانی؛پاره ی تن کشور است…)

هر امر مهمی برای محقق شدن و منتج به نتیجه ی مطلوب شدن نیازمند ولی و والی است؛ که با یک نگاه هدایتی و حمایتی آن را به سر منزل مقصود برساند…
به تعبیر زیبای لسان الغیب حافظ:
(گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست/رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی)

متأسفانه جامعه ی نخبگانی و سرمایه های عزیز و عظیم انسانی این کهن دیار؛ فاقد متولی و سیستم حمایتی هستند…

تحقیقاتی که در سطوح جهانی انجام شده است نتایج آن،مؤیداین مهم هستند که مهمتر از منابع انسانی؛
مؤلفه ی (مدیریت منابع انسانی) است…
۳) تفکر نمی کنیم…
جمله ی آلبرت شوایتزر؛برنده ی جایزه ی صلح نوبل بسیار آموزنده است؛هنگامی که از او سؤال شد بزرگترین مشکل مردمان این قرن چیست، پاسخ داد:
(بزرگترین مشکل آدم های این قرن؛
این است که تفکر نمی کنند…)
✓+متاسفانه ما فاقد یک طرح و نقشه ی توسعه ی پایدار اجتماعی و مدیریتی در سطح شهرستان هستیم…
و برای نهادینه نمودن این طرح؛
یک تیم طراح و استراتژیک؛ انتخاب ننموده ایم…
هر چند که سال ها دغدغه مند بوده ایم…
اما آدم های موفق؛مسئله مند هستند…
بنابراین می بایست یک (مجمع راهبردی و استراتژیک) جهت طراحی نقشه ی راه و پیاده سازی منظم و منسجم آن در شهرستان، استان و بلکه فراتر از آن عملیاتی
نماییم…

+در آیین و ادب ما؛
همه چیز با اندیشه آغاز می شود:
(به یک اندیشه کاید در درون /
صد جهان گردد به یک دم سرنگون)
«مولانا»
+به تعبیر سقراط حکیم:
(بینش درست به عملکرد درست می انجامد…)
۴) فاقد تفکر جمعی و خرد جمعی هستیم..
هزینه هایش را هم به صورت دائم پرداخت می نماییم…
یکی از نمونه هاو مصادیق مشهودآن؛ همین است که جایگاه مان در سبد مدیریتی استان، نزدیک به صفر است…
۵) صاحبان نظر و اصحاب خرد را در میدان عمل راه
نمی دهیم…
عمل درست حاصل نظر درست است…
+به تعبیر ابتهاج:
(از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند/
یا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است)

✓+ فاصله ی دست و زبان؛حرف و عمل در بین برخی ها که تصمیم ساز و تصمیم گیر هستند،خیلی زیاد است…!!
۶) فاقد یک مجمع گفتمانی و نخبگانی منسجم هستیم که آرمان های اجتماعی را تبیین و تعریف نماید و به صورت پیوسته مورد رصد و ارتقاء قرار دهد…
۷) دچار سکوت نخبگانی شده ایم…
نخبگان به جای فرهنگ حضور؛
فرهنگ سکوت [سکوت اجتماعی و مدنی] را بر گزیده اند…
دلایل این مهم را می بایست واکاوی نموده و سپس ترمیم و بازسازی نماییم…
۸) رویکرد ما به مقوله ی نخبه و نخبه پروری و همچنین استعداد یابی و استعداد پروری؛ بیشتر« شعاری »است…

+بعنوان مثال چرا در حوزه های صنایع موشکی و هوافضا در سطح جهانی دارای رتبه هستیم…
پاسخ:
چونکه به نخبگان و اهل فن و تخصص در میدان عمل؛
فضا و بها داده ایم…
۹) در ساحت انسانی و اجتماعی دارای نگاه سیاه و سفید هستیم…
می بایست نگاه خاکستری را برگزینیم…
آدم ها صفر یا صد نیستند؛ بلکه دارای معدل و میانگینی از شاخص های شخصیتی هستند باید نگاه ما؛
یک نگاه واقع بین خوشبینانه باشد…
یعنی بیشتر حسن ها و خوبی ها را ببینیم و درصدی از نقص ها جهت اصلاح و سپس ارتقاء…
+به تعبیر لسان الغیب حافظ:
(کمال سر محبت ببین نه نقص و گناه/که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند)
۱۰)اهل طلب نیستیم…
به تعبیر لسان الغیب حافظ:
(در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی)
+تا درخواستی نباشد،دریافتی هم نخواهد بود…
عشق به خواستن«آرمان خواهی»
و برخاستن«عزم و حزم» باید احیا شود…

۱۱)در طلب نمودن؛
بویژه در ساحت مدیریتی؛
پر طلب نیستیم و
دارای «نگاه حداقلی» هستیم…
باید بکوشیم نگاه حداکثری و سپس حدوسطی را برگزینیم…
مثلاً تمام دغدغه ی ما این است که بخشدار فلان منطقه
چه کسی باشد…
کمتر به دنبال این هستیم که برای مقام وزارت؛ استانداری؛معاونت ها و مدیران کل رایزنی و
چانه زنی نماییم…
۱۲) اهل پیگیری و پایداری در جستجو گری ها نیستیم…
+(دست از طلب ندارم تا کام من برآید/یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید)
«لسان الغیب حافظ»

✓+پیوستگی در رایزنی ها نداریم…

(ز کوشش به هر چیز خواهی رسید/
به هر چیز خواهی کماهی رسید/
گرت پایداری است در کارها/
شود سهل پیش تو دشوارها)
«ملک الشعرای بهار»
۱۳) فاقد یک سیستم حمایت اجتماعی قوی در شهرستان هستیم…
فلذا سرمایه های انسانی ما به شدت احساس بی پناهی و بی کسی می نمایند…

۱۴) بعضاً؛فرهنگ حذف را جایگزین فرهنگ جذب نموده ایم…
متاسفانه به جای جذب حداکثری؛
دچار جذب حداقلی شده ایم…
۱۵) بعضاً؛فرهنگ تقابل را جایگزین
فرهنگ تعامل نموده ایم…
با هم تعامل نمی کنیم…
۱۶) برای فتح قله های موفقیت در ساحت های اجتماعی و مدیریتی؛ نیازمند ( راستی،راستی آزمایی و شفافیت بیشتری)باهم هستیم…
+به تعبیر بزرگان:
راه در جهان یکی است و آنهم (راستی است)…
گاها با هم صادق و روراست نیستیم…

+شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت علی علیه السلام در تعابیری جاودانه فرمود:
+(النجاة فی الصدق-
نجات؛ در صداقت و راستی است…)

+(بی گمان وفا همزاد راستی است و
من سپری نگه دارنده تر از وفا ندیده ام…)
۱۷) نیک اندیشی اجتماعی را در راستای حمایت از سرمایه ها و منابع عظیم انسانی حاکم نماییم…
آقا امیر المومنین حضرت علی علیه السلام در تعبیری فاخر و فخیم می فرماید:
(بداندیشی؛آفت زندگانی است…)
۱۸)معرف هم نیستیم…
ما آدم ها؛مدنی الطبع هستیم؛فلذا می بایست برای رشد شخصیتی و مدیریتی؛دارای معرف باشیم…
به تعبیر عارف بزرگ مولانا:
(خوشتر آن باشد که سر دلبران/
گفته آید در حدیث دیگران)
۱۹) متاسفانه بعضاًبه جای «بهزیستی اجتماعی» فرهنگ« تک زیستی و همزیستی» را انتخاب نموده ایم…
انسان بهزیست در کنار ارتقاء شاخص های شخصیتی خود؛همنوعان خویش و سرمایه های انسانی را ارتقاء
می دهد…
+هنری فورد بیان می نماید:
(بهترین دوست من کسی است که،
بهترین های مرا هویدا
و نمایان سازد…)
۲۰)برای ایجاد جایگاه؛ پایگاه سازی شایسته ننموده ایم…
چرا در استان، آنسان که می بایست صاحب جایگاه نیستیم…!؟
چونکه کرسی سازی ننمودیم و پایگاه های انسانی و مدیریتی بنا ننمودیم…
فلذا کمتر دیده و شنیده می شویم…
۲۱) اصولاً هر موشکی برای پرتاب به جلو و اوج گرفتن
نیاز به سکوی موشکی و سامانه پرتاب دارد…
آدم ها نیز بدین سان هستند…
برای اوج گرفتن باید سامانه اطلاعاتی و حمایتی
داشته باشیم…
از همین باب می بایست بانک اطلاعات نخبگانی داشته باشیم تا بتوانیم (گردش و چرخش نخبگانی)
انجام دهیم…

✓+موشک های پیشرفته و فوق پیشرفته؛نقطه زن هستند…
ما هم می بایست در ساحت مدیریتی؛ دارای اهداف و نقاط از پیش تعیین شده و تبیین شده باشیم تا جهت رسیدن به آن نقاط کوشش و همت مضاعف داشته باشیم…

۲۲) باید اثر گذار باشیم و بر انسان های تاثیر گذار در سطوح استانی و ملی اثر ماندگار بگذاریم…
از همین باب باید یک تقویم نشستی منسجم در زمان بندی:( هفتگی،ماهیانه،فصلی و سالیانه )
با آدم های دارای پایگاه و جایگاه انسانی،اجتماعی و مدیریتی درسطح کلان و استانی داشته باشیم…

تا این همفکری ها،هم کلامی ها، هم نگاهی ها،هم دلی ها،هم آوایی ها و همیاری ها منتج به هم افزایی
و نتایج مطلوب و ایده‌آل گردد…

✓+ در پایان :
تا می توانیم می بایست بذر انسان و انسانیت بکاریم؛چرا که عزت و عظمت یک خاک؛
قائم به رجال و شخصیت هایش می باشد…
خاک نجف بواسطه ی حضور سر العقلا و العرفا،شهریار خرد و ادب آقا امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام است که دارای عزت و عظمت است…
ایام عزت و عظمت مستدام…
با تقدیم اکرام و اخلاص
دکتر محمد کارگر



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *