دكتراحمدحيدري
عمق دستاوردهاي راه آهن شيراز به عسلويه براي استان بوشهر
چند روزی است که بر سر مسیر راه آهن شیراز به عسلویه و نه خود راه آهن، جدل های بین فعالان اجتماعی، رسانه ها و برخی مسئولان در استان بوشهر درگرفته است. گروه های درگیر بیش از دو دسته نیستند؛ گروهی می گویند باید از شمال استان عبور کند و مخالفین معتقدند که بایستی از جنوب استان رد شود.
دلائلی توجیهی طرفین درگیر ماجرا، منطقه گرائی است، بدین ترتیب که می گویند اگر از محله شما رد شود محله ما عقب می ماند و هیچ توجیه اصولی و منطقی دیگری برای خواسته خود ندارند.
البته برخی هم بدنبال تخم لق سیاسی اند و از همین طریق به نماینده جنوب هجمه ور شده و وی را به تبانی برای جدائی از استان و الحاق به فارس محکوم می کنند که در پاسخ باید گفت اگر ایشان از دست امتیاز خواهان، بیماران، مسافران، پیمانکاران و هواداران منفعت طلب مجالی یابند نگاهی به پرونده عمری شهر شدن بهارستان می انداختند چه رسد به پروژه ناممکن جدائی و الحاق.
به هرحال با ابراز تاسف باید گفت که هر دو گروه سخت در اشتباه اند و با کارشان فقط برای فارس و اصفهان و…گل به خودی می زنند.
در ادامه با منطق و اصول گفته خواهد شد که راه آهن شیراز به عسلویه از هر مسیری که باشد مصائبش بیشتر از خیرش خواهد بود.
برعکس برای فارس بهشت به ارمغان خواهد آورد و به همان اندازه برای استان بوشهر جهنم خواهد ساخت و نمی توان آثار مخرب آن بر جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استان نادیده گرفت.
قبل از ورود به این مسائل نکته ای را باید یادآور شد که چنانچه مقصود برگذر قطار از سمت جم باشد چون بایستی منافع شهرستان هایی چون مهر و لامرد لحاظ شود هر طور که باشد بعید است که ایستگاه قطار در محدوده شهرستان یا نزدیک به آن احداث شود در حالیکه که اگر از مسیر کنگان باشد حوالی سیراف ایستگاه جم خواهد بود که از حیث مسافت نزدیک تر و دسترسی شهرستان به چند بندر بزرگ آسانتر خواهد شد.
این یک قاعده است که اتصال ریلی شهر بدون بندر به بندر و بنادر متعدد بسیار ارزشمند تر از اتصال به شهرهای بی ثمری چون مهر، لامرد و فیروز آباد است قاعده ای که فارسی ها بدرستی چارچوب آنرا می دانند واگرنه دلسوز جم ما نیستند. باری، در این جا فقط به چند جنبه بد اقتصادی این پروژه به صورت خلاصه اشاره خواهد شد.
اول؛ نیک می دانید که نقش ریل بیشتر در حمل و نقل کالاهاست هدف اصلی از این راه آهن هم همین است زیرا که اگر مقصود خدمات مسافری باشد هم اکنون فرودگاه جم تعطیل نمی بود و فرودگاه عسلویه حداقل روزی یک پرواز به شیراز می داشت.
به هرحال احداث این پروژه باعث می شود که بسیاری از فرصت های شغلی از بین برود و یا اینکه جابجائی فرصت های شغلی به وجود آید به عنوان مثال، در حمل و نقل محصولات پتروشیمائی از طریق وسائل نقلیه جاده ای بمانند تریلر و کامیون از نقطه بارگیری، حمل و تردد، چون حمل به مرور و در سطح کم انجام می شود و نقطه انتقال مالکیت اصولا مقصد می باشد هزاران فرصت شغلی در محل تولید و مسیر حمل یعنی عسلویه و جم بدنبال دارد که در حمل با قطار بدلیل این که حجم گسترده ای از محصولات دفعتا واحد حمل می شود و اصولا نقطه انتقال مالکیت مبداء می باشد ضمن اینکه فرصت های شغلی بسیار کمتر می شود کنترل محل بارگیری و تولید در دست مدیران مقصد قرار خواهد گرفت.
مثال مهم تر این که تولیدات اولیه محصولات پتروشیمائی که تخریب محیط زیست بدنبال دارد در منطقه عسلویه و جم انجام می شود و تبدیل آن به صنایع و محصولات مصرفی در جائی دیگر انجام خواهد شد و با همان قطار از بنادر استان به خارج ارسال خواهند کرد.
موضوعی که در عمل باعث خواهد شد منطقه ویژه پارس فلسفه وجودی خود را از دست دهد و به جای آن چندین و چند منطقه ویژه مملو از کارخانجات متعدد در استان های به مراتب دور دست تر تشکیل شود و هم چنین هزینه تولید کالا در داخل کشور بدلیل دو مرحله نقل و انتقال بیشتر شود و قدرت رقابت با بازار خارج نداشته باشیم، یعنی اینکه منافع ملی هم در این پروژه نادیده گرفته می شود. در این جا ممکن است که گفته شود اگر استان به حمل محموله عظیمی نیاز داشته باشند چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت در جائی که آب باشد تیمم باطل است وقتی دریا باشد چه نیازی به زمین است.
دوم؛ بحث سرمایه گذاری است. راه آهن سرمایه گذاری اشخاص غیر بومی را تسهیل خواهد کرد و قلیل فرصت های سرمایه گذاری موجود را تصاحب خواهند کرد. ممکن است ایراد شود که سرمایه گذاری موجب اشتغال می شود و امری مذموم نیست. در پاسخ باید گفت که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است. مگر چند زمینه سرمایه گذاری وجود دارد که بتوان برخی را به دیگران داد هرچند که همین الان هم در رتبه های پایین قرار داریم به علاوه این که هر سرمایه گذاری اصولا نیروی انسانی خانوادگی خاص خود را به همراه خواهد داشت.
در نتیجه هرچه سود پروژه برای فارس بیشتر شود به همان اندازه برای استان بوشهر ضرر خواهد داشت. بهترین راه این است فعلا بدلیل این که ساختار مقابله با بهره برداری نامناسب استان های دیگر از این ریل وجود ندارد و از طرفی هیچ ضرورتی برای استان بوشهر در خط ریلی به شیراز دیده نمی شود زیرا که نه محصولات پتروشیمی برای ماست، نه ته لنجی، بازار گوجه هم که هرساله رکود دارد، صید و صیادی هم این روزها کفایت مصرف داخل استان هم نمی کند. چه بسا با راه آهن از دست شان دهیم فلذا فعلا باید از این راه آهن تا زمان مفید بودن برای مردم استان چشم پوشید. برای مسافرت ها که دو باند شدن جاده و افزایش پروازها کفایت می کند.
سایر آثار مخرب اقتصادی و همچنین آثار بد آن بر چهره اجتماع و سیاست استان در دل خودم مخفی بماند بهتر است که خاطر شماها را مکدر نمایم. والله اعلم