علایم خونریزی مغزی، گرمازدگی تشخیص داده می شود!

کم تجربگی و بی توجهی پزشکان درمانگاه امام سجاد بخش ریز در مواجهه با بیماران

کم تجربگی و بی توجهی پزشکان درمانگاه امام سجاد بخش ریز در مواجهه با بیماران

مشکلات حوزه درمان بخش ریز کم نیست، از نبود متخصص و امکانات درمانی و بالینی گرفته تا نداشتن داروخانه شبانه روزی و نیروی انسانی و پزشک با تجربه در تنها مرکز درمانی شهر ریز که همگی باعث شده تا وضعیت بهداشت و درمان ریز روزبه‌روز بدتر شود.

تازه ترین تجربه نگارنده از مراجعه به درمانگاه امام سجاد (ع) بخش ریز بهانه ای شد تا یادی کنیم از ده ها و صدها مطالبه و دادخواهی مردم برای امکانات درمانی که سال هاست بی نتیجه مانده و دادشان در گلو خفه و گاها این دادخواهی نافرجام به ناله هایی بر مزار عزیزانشان در پهنه گورستان بدل گشت.

اگر کمبود آب، نبود امکانات آموزشی و فرهنگی ، نبود راه ارتباطی و ده ها مشکل دیگر را بتوانیم نادیده بگیریم، پای جان مردم که به میان می‌آید دیگرنمی‌توان چشم بر روی مشکلات بست.

مشکلات درمانی بخش ریز سال هاست صدای گلایه مردم را درآورده و مردمی که توانایی و وقت کافی برای بردن بیمار خود به جم یا کنگان یا دورتر زا داشته باشند دیگر در این درمانگاه که برای بیماران بدحال صرفا ایستگاه مرگ است، وقت خود را تلف نمی کنند.

نگارنده این مطلب در تاریخ پنجشنبه یک اردیبهشت ماه ساعت حدود ۱۱ و نیم صبح و در پی وخامت حال پدرم به مرکز درمانی امام سجاد (ع) ریز مراجعه نمودم. پزشک عمومی درمانگاه در معاینه ای کوتاه و در حد دو تا سه دقیقه مشکل ایشان را ضعف ناشی از گرمازدگی تشخیص و به پرستار دستور تزریق سرم تقویتی دادند و سپس بدون تغییری در احوال بیمار و بدون انتظار برای نتیجه و ویزیت مجدد وی مرخص شد. بهتر نشدن حال بیمار بعد از حدود چهار ساعت از مراجعه به درمانگاه باعث شد خانواده او را به اورژانس جم منتقل نمایند و به محض ورود بیمار به آنجا دکتر اورژانس و حتی پرستار باتجربه آنجا سکته و خونریزی مغزی را پس از معاینه ای کوتاه و پرسیدن چند سوال از بیمار محتمل ترین حالت تشخیص دادند که با سی تی اسکن مغزی تایید گردید و با تسریع روند درمانی نهایتا بیمار در ساعت ۲۴ در بیمارستان کنگان تحت عمل جراحی قرار گرفت و اکنون حال عمومی وی نسبتا مساعد می باشد.

در این موضوع چند نکته قابل تامل و تذکر برای مردم و مسئولین درمانی بخش ریز وجود دارد:

اول: درمانگاه ریز درکنار ضعف امکانات، دارای سه پزشک عمومی اصطلاحا طرحی می باشد که هر پزشک ۲۴ ساعت در درمانگاه و بصورت ماموریت ده گردشی انجام وظیفه می نماید. پزشکانی که به دلیل گذراندن طرح به نوعی مجبور به حضور در بخش ریز       می شوند و کجا بهتر از نقطه دورافتاده و کم توقعی مثل ریز برای کسب تجربه و آزمون و خطا! بیش از آنکه به پزشک محترم درمانگاه ریز خرده وارد باشد بر مسئولی که صددرصد پزشکان یک مرکز را از فارغ التحصیلان طرحی انتخاب می کند باید خرده گرفت. حداقل یکی از پزشکان را  باتجربه انتخاب می کردید که هم به سایر همکاران مشاوره درست دهد و هم جان مردم عرصه کسب مهارت قرار نگیرد.

دوم: کم تجربگی پزشک درکنار خستگی ناشی از ۲۴ ساعت انجام وظیفه را در کنار ویزیت چند دقیقه ای بیمار بگذارید. نتیجه چه خواهد شد؟! در حالی که استاندارد ویزیت در مصوبه تعرفه سال ۹۴ هیئت وزیران برای تعرفه‌های خدمات پزشکی آمده است. این استاندارد برای ویزیت پزشکان عمومی ۱۵ دقیقه، پزشکان متخصص ۲۰ دقیقه، پزشکان فوق تخصص ۲۵ دقیقه و برای روان‌پزشکان نیز ۳۰ دقیقه تعیین و به همه مراکز درمان ابلاغ شده است.

سوم: چه بسیار بیمارانی که به دلیل نداشتن تمکن مالی، مسافت راه‌، وضعیت حاد بیمار و دلایل دیگر نمی‌توانند به مرکز شهرستان یا شهرهای دیگر برای درمان بروند و در جان آن ها بطور جدی به خطر می افتد. و بطور مثال در مورد بیمار مذکور که خونریزی مغزی داشته به اذعان پزشک جراح زمان طلایی رسیدن بیمار خونریزی مغزی فقط سه ساعت است! اما بیش از ۵ ساعت بخاطر عدم تشخیص پزشک درمانگاه ریز وقت تلف شد و تنها چیزی شبیه معجزه جان بیمار را نجات داد.

چهارم: بی‌حوصلگی و بی‌سوادی گروهی از پزشکان متأسفانه موجب گردیده تا استفاده از پاراکلینیک به صورت غیرمعمول و ناهنجاری گسترش یابد. ازدحام بیماران در آزمایشگاه‌ها و مراکز سونوگرافی و تصویربرداری خود مویّد این مطلب می‌باشد.

وابستگی بیش از حد پزشک به پارا کلینیک موجب از دست دادن مهارت های بالینی لازمه برای تشخیص بیماری در وی و تبدیل تدریجی پزشک به یک نسخه نویس عادی می‌گردد.
این وابستگی به پاراکلینیک موجب آسیب بیماران و عدم تشخیص صحیح در درازمدّت خصوصاً زمانی که پزشک مربوطه پارا کلینیک در اختیار نداشته باشد می‌گردد که این موضوع به دلیل نبود این امکان در درمانگاه ریز کاملا ملموس است.
تحمیل هزینه‌های تشخیصی اضافه و غیر ضروری به بیمار و جامعه با توجه به شرایط بد اقتصادی اکثریّت مردم از عوارض بد دیگر این وابستگی می‌باشد.

پنجم: آمبولانس برای روز مباداست! بارها و به کرات از مردم شنیده ایم که در درمانگاه ریز استفاده از آمبولانس به نوعی صرفا برای بیماری تجویز می شود که بسیار وضعیت وخیمی داشته و به نوعی نفس هایش به شماره افتاده است. این درحالی است که این سرسختی در دادن آمبولانس به بیماران برای اعزام به مرکز شهرستان باعث شده که کمبود آمبولانس در این مرکز به چشم نیاید و این طور به نظر برسد که آمبولانس بیشتر اوقات در پارکینگ هست. و این روز مبادا انسان را به یاد شعر مرحوم قیصر امین پور می اندازد که:

در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید
امروزنیز روزمبادا
باشد!

روز مبادای بیمار مذکور و بیماران بدحال دیگر روزی شبیه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ بود که پزشک اهل سوریه در اورژانس جم آن را تشخیص داد ولی پزشک طرحی درمانگاه ریز نه!

کلامی با مسئولین بهداشت و درمان شهرستان جم: این یادداشت و یادداشت های مشابه را صرفا به عنوان یک انتقاد رسانه ای و گذرا تلقی نکنید و دادخواهی مردم در این بخش که رابطه مستقیم با جان و عزیزانشان دارد را با توجیهات نخ نما به عرصه فراموشی نبرید. این موضوع سال هاست که از بخش ریز عزیزان زیادی را به سینه قبرستان برده است. خود را از نقش توجیه کننده سیاست ها برای حفظ کرسی بازنشسته کنید و در دولتی که داعی انقلابی گری و خدمت به محرومان است، درد مردم را دریابید. چه از روی انسانیت، چه از روی احساس مسئولیت و چه از روی ترس از عقوبت الهی یا از دست دادن کرسی هایتان. باشد که این چند خط نقش نیشتر جراحی پزشکی باشد که هم به پدر من حیاتی دوباره داد و هم شاید بتواند لخته فراموشی و بی خیالی را اندکی از این روند نامبارک بزداید.

کلامی با مردم بخش ریز: هم شهریان نجیبم. صحبت هایی که مطرح شد صرفا بخشی از گلایه های شما بود که امروز با تجربه شخصی نگارنده دوباره زنده شد و دوباره نام عزیزانی که به دلیل نبود امکانات و پزشک متخصص و باتجربه در این مرکز جان خود را از دست داده اند  در جلوی دیدگان همه ما ظاهر شد. امکاناتی مثل یک کپسول اکسیژن!

همواره همه ما در برابر کاستی ها کلمه مسئولان را صدا زده ایم! اما نقش خودمان را به عنوان کنشگران و اصلاح کنندگان روندهای نادرست نادیده گرفته ایم. ما نیز باید از نقش ساکت بزرگ بازنشسته شویم و به نقش کنشگر فعال و مطالبه گر وارد شویم. قرار نیست از هر خانواده یک عزیز از دست بدهیم تا این روند تلخ برایمان ملموش شود. یادمان باشد که مرگ صرفا برای همسایه نیست!

حسین تاجیک

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *